Saturday, August 30, 2008

چهار ستون برای موفقیت در ترانزیت : جغرافیا -قانون – برنامه - اجرا

ترانزیت یکی از شفاف ترین و بار ارزش افزوده ترین روش های ارایه خدمت در سیستم حمل و نقل است و در بسیاری از کشورها دلارهای حاصل از ترانزیت همان نقشی را بر عهده دارند که درآمد های نفتی برای ایران بازی می کند و این خصوصیت با توجه به نقش حمل و در دنیای کنونی باعث شده است که بتوان از ترانزیت به عنوان یک فعالیت با ارزش با چشم انداز بلند مدت یاد کرد
اگرچه بارها این موضوع مطرح شده که یک کشور خاص همسایه از محل ترانزیت مبالغی را کسب کرده است که به نظر بسیاری از افراد اغراق آمیز به نظر می رسد ولی در صورتی که به صورت دقیق تر به موضوع نگریسته شود در می یابیم که آنچه که مطرح شده حقیقتی است که بعد از سالها فعالیت و برنامه ریزی ( در واقع سرمایه گذاری) کسب شده است.
نکته قابل توجه آن است که در بسیاری از تحلیل ها به این مسئله اشاره می شود که ایران نیز می تواند از این نوع خدمت کسب درامد کند و آن را ابزاری برای حرکت به سمت اقتصاد بدون نفت قرار دهد.
در حال حاضر سهم ارزش افزوده كل بخش حمل و نقل در تولید ناخالص داخلی در سال‌های اخیر حدود 5/8 درصد بوده و وزير راه و ترابري نيز تاكید كرده كه توسعه ترانزیت كالا و مسافر از اهداف مهم وزارت راه است.
براساس گزارش های رسمی ترانزیت كالا در كشور طی سال‌های اخیر افزایش یافته و در سال 85 به رقم11.6 میلیون تن رسید كه نسبت به سال قبل حدودا رشد 25 درصدی داشته است. حمل و نقل جاده‌ای با سهمی‌ حدود 90 درصد بالاترین سهم را در ارزش افزوده در بخش‌های مختلف حمل و نقل دارد.
اين آمار نشان مي دهد درحالي که ادعا مي شود ایران می تواند سالانه بین 15 تا 20 میلیارد دلار از ترانزیت کسب کند، اما واقعیت آن است که در حال حاضر ایران نمی تواند چشم اندازی در این سطح برای خود تعریف کند و برای آن برنامه‌ریزی کند چراکه مقدمات این فرایند محقق نشده است و نمی توان به راحتی و به صرف در اختیار داشتن برخی شرایط انتظار داشت که نتایجی محقق شود که در صورت در اختیار داشتن شرایط جامع محقق شود.
البته بر اساس آخرين اظهار نظر وزيرراه و ترابري در بخش حمل و نقل دریایی 11 بندر مهم تجاری در شمال و جنوب كشور با ظرفیت اسمی‌ 120 میلیون تن و سه هزار و 200 هكتار مساحت فعالیت می‌كنند. زیربنا‌های حمل و نقل ریلی كشور ظرفیت 10 میلیون تن كالای ترانزیتی به غیر از سوخت را داراست كه با توسعه زیربنا‌های حمل و نقل دریایی، جاده‌ای و ریلی افزایش قابل توجهی می‌یابد که در صورت تحقق سایر پیش نیازها می تواند چشم انداز مناسبی برای این بخش در کوتاه مدت تلقی شود.
این درحالی است که براساس اظهار نظر های عطرچيان (مدير كل ترانزيت كشور در وزارت راه) ، جليل زاده (كشتيراني خط جنوب) جليلي (راه آهن ج.ا.ايران) و ساساني (سازمان بنادر و كشتيراني) نمی توان انتظار داشت که شرایط ترانزیت ایران دارای یک دستی خاصی باشد و هر یک از متغیر ها دارای شرایط متفاوتی است

  • مقدمات حیاتی
    واقعیت آن است که زمانی می توان به صورت جدی و عملیاتی مشکلات را رفع کرد و شرایط را برای کسب اهداف ترسیم کرد که بتوان با تعریف مشخصی از مقدمات و الزامات یک فعالیت ، برای کسب اهداف برنامه ریزی کرد.
    به طور قطع توسعه ترانزیت و تحقق اهداف آن نیز نیازمند وجود چنین مقدماتی است.
    این مقدمات در دو گروه مشخص قابل تقسیم بندی هستند:
    الف: عوامل اولیه:
    شامل مجموعه عواملی که در اختیار ما نیست یا به صورت کلی نمی توان انتظار داشت که کلیه مختصات ان در قالب برنامه های مشخص از سوی کشور ترسیم شود. اين عوامل در قالب شرايط و موقعيت طبيعي كشورها و يا به صورت رخدادهاي منطقه اي و خارج از حوزه تاثيرگذاري كشورها به صورت مجزا شكل مي گيرد. از میان این دسته عوامل مواردی مثل طبیعت و جغرافیاي سياسي ، برنامه های جهانی ، شبكه هاي منطقه اي و اقتصاد كشورهاي همجوار نقش قابل توجهي را بر عهده دارند.

    ب: عوامل ثانویه:
    شامل مجموعه عواملی است که به طور منطقی می توان درمورد آنها برنامه ریزی کرد و در بستر زمان به شرایط دست یافت. در واقع همين عوامل است كه مي تواند نقش كشور را در حوزه ترانزيت فعال نمايد به گونه اي كه عملكرد كشورها در مورد اين متغيرها مي تواند ترسيم كننده موقعيت واقعي كشور ها در سالهاي بعد باشد. در اين ميان مباحثي مثل قوانین و مقررات، تجهیزات و راه ها، نیروی انسانی و
    از مهمترين و موثرين عوامل اين حوزه هستند.
    البته نبايد فراموش كرد كه اين عوامل نقش و سهم يكساني ندارند و هر يك مي توانند در حوزه كاري خود نقش مضاعفي بازي كنند. براي مثال قانون و مقررات از جمله عواملي است كه از يك سو مي تواند راهگشا و لازمه اجرايي شدن سياست ترانزيت باشد و از سوي ديگر تحقق اهداف ديگر را تسريع كند و يا حتي نقش ها و وظايف جديد تعريف كند.
    هرچند تجربه و سوابق تاریخی نشان می دهد که ایران در مورد عوامل اولیه دارای مزیت ویژه ای است اما همان تجربه ها نشان می دهد که این مزیت به تنهایی کفایت نمی کند و باید گام های عملی برای تامین عوامل ثانویه برداشته شود.
    ایران در بستر تاریخ چهار راه تجارت و داد و ستد کالا بین ملل و کشورهای شرق و غرب عالم و معبری مهم و امن برای گسترش ترانزیت کالا بوده است که جاده ابریشم مشهورترین مشخصه این موضوع است.
    ایران در حوزه ترانزیت به علت دارا بودن مزیت های چهارگانه منابع انسانی، منابع انرژی ، ذخایر معدنی و موقعیت ممتاز جغرافیایی از نظر قرار گرفتن در مرکز خاورمیانه جدید، همسایگی با 15 کشور و دسترسی های راهبردی به آسیای میانه و قفقاز به عنوان پلی مطمئن میان اروپا و آسیا برای تحقق مبادله و ترانزیت کالا، نقش بسیار پر اهمیتی را ایفا کرده است.
    براساس نظر کارشناسان سازمان ملل متحد در امور حمل و نقل بین المللی، از مجموع سه کریدور حمل و نقل جهانی، دو کریدور از ایران می گذرد.
    هر یک از این عوامل می توانند برای یک کشور در حوزه ترانزیت نقش منجی را ایفا کنند.



    قانون و چشم انداز
    یکی از مهمترین و کارآمدترین روش ها برای کم کردن احتمال گرفتاری در دورباطل و چرخه روزمرگی ، تدوین برنامه و تعیین چشم اندازمشخص است و تعیین مسیری که بتوان بر اساس آن به آن اهداف دست یافت.
    سالهاست كه ايران به اين سياست و برنامه مشخص در حوزه هاي مختلف روي آورده است كه بعد از تعيين چشم انداز مشخص براي يك حوزه ، برای رسیدن به آن چشم انداز اهداف میانی تعریف می شود و روش های رسیدن به آن اهداف به صورت کاربردی تعیین می شود که قانون هاي برنامه 5 ساله نيز از اين قاعده مستثني نيست.
    این سیاست در مورد بخش های مختلف برنامه های بلند مدت از جمله در برنامه های توسعه ای لحاظ شده است.
    سیاستهای کلی حوزه حمل و نقل که در تاریخ 23/10/1377 به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیده و در تاریخ 03/11/1379 پس از تنفیذ مقام معظم رهبری ابلاغ شد.
    سیاستهای کلی نظام در حوزه حمل و نقل دارای ابعاد 13 گانه است.
    ایجاد نظام جامع حمل و نقل و تنظیم سهم هریک از زیر بخش های آن با اولویت دادن به حمل و نقل ریلی و با توجه به جهات زیر :
    1) ملاحظات اقتصادی و دفاعی و امنیتی.
    2) کاهش شدت مصرف انرژی.
    3) افزایش ایمنی.
    4) برقراری تعادل و تناسب بین زیرساختها – ناوگان- تجهیزات ناوبری و تقاضا.
    5) افزایش بهره وری تا رسیدن به سطح عالی از طریق پیشرفت و بهبود روش های حمل و نقل و مدیریت و منابع انسانی و اطلاعات.
    توسعه و اصلاح شبکه حمل و نقل با توجه به نکات زیر :
    6) نگرش شبکه ای به توسعه محورها.
    7) آمایش سرزمین.
    8) ملاحظات دفاعی – امنیتی.
    9) سودآوری ملی.
    10) موقعیت ترانزیتی کشور.
    11) تقاضا.
    12) فراهم کردن زمینه جذب سرمایه های داخلی و خارجی و جلب مشارکت مردم و گسترش پوشش بیمه در همه فعالیتهای این بخش.
    13) دستیابی به سهم بیشتر از بازار حمل و نقل بین المللی.

    ابلاغ سیاستهای اصل 44 و تنظیم سهم و اثر بخش تعاونی و خصوصی در اقتصاد کلان جمهوری اسلامی ایران ضرورت بازنگری در راهبردهای اجرایی و الزامات تحقق سیاستهای فوق الذکر را با حضور صاحبنظران بخشهای فوق و نخبگان دانشگاهی و اجرایی دو چندان می نماید.
    در ماده 28 قانون برنامه چهارم توسعه به گونه اي به موضوع حمل و نقل پرداخته شده كه به نظر مي رسد تدوين كنندگان آن به صورت مشخص ترانزيت را مد نظر قرار داده بودند.
    دراين ماده آمده است « به منظور تقويت اقتصاد حمل و نقل, بهره‌بردارى مناسب از موقعيت سرزمينى کشور, افزايش ايمنى و سهولت حمل و نقل بار و مسافر، دولت موظف است در چارچوب «برنامه توسعه حمل و نقل کشور»، که به تصويب هيئت وزيران خواهد رسيد, اهداف زير را در برنامه چهارم توسعه محقق کند....»
    زماني كه اهداف اين ماده مشخص شده است به مواردي متعدد برمي خوريم كه به صورت مستقيم در ترانزيت كالا نقش دارد و شاید بتوان گفت بخش قابل توجهی از 13 هدف تعیین شده در اهداف کلان در قالب این فعالیت ها قابل محقق شدن است:
    1) تکميل صددرصد شبکه گذرگاه‌هاى شمال - جنوب، شرق - غرب و بزرگراه‌هاى آسيايى در محدوده کشور
    2) تکميل حداقل پنجاه درصد شبکه آزادراه و بزرگ‌راه مرتبط کننده مراکز استانها
    3) تکميل حداقل پنجاه درصد شبکه راه‌هاى اصلى مرتبط کننده مراکز شهرستانها
    4) تکميل حداقل پنجاه درصد راههاى فرعى مرتبط کننده مراکز بخشها
    5) پوشش کامل آزادراه‌هاى کشور به سامانه کنترل هوشمند I.T.S
    6) اتمام شبکه راه‌آهن ترانزيت کالا و مسافر شمال - جنوب و شرق - غرب
    7) اتمام شبکه راه‌آهن آسيايى واقع در محدوده کشور
    8) تکميل 100درصد تجهيزات ناوبرى هوايى و پوشش رادارى کل فضاى کشور در حد استاندارد بين‌المللي.
    9) تجهيز و نوسازى بنادر تجارى کشور و اصلاح مديريت و بهره‌بردارى آنها به نحوى که تا پايان برنامه چهارم توسعه، ظرفيت تخليه و بارگيرى بنادر تجارى حداقل به 110 ميليون تن برسد.
    10) نوسازى ناوگان حمل و نقل دريايى با استفاده از وجوه اداره شده.
    11) تدوين و به‌کارگيرى استانداردهاى حمل و نقل با استانداردهاى جهانى
    12) ايجاد تسهيلات لازم و هماهنگى بين دستگاه‌هاى ذى‌ربط براى گسترش ترانزيت کالا و مسافر.
    13) يکپارچه‌سازى سازمان مديريت فرودگاه‌ها، بنادر و پايانه‌هاى مرزى زميني.
    14) نگهدارى از زيربناهاى احداث شده حمل و نقل مطابق با نرمها و استانداردهاى جهاني.



    راه ها و نيازها
    برنامه ها و اهداف هرچه باشند باید در قابل راهکار های عملیاتی شکل واقعی به خود گیرند و تا زمانی که نتوانند از مرحله حرف به عمل نزدیک شوند .
    ترانزیت نیز از این قاعده مستثنی نیست و برنامه های مصوب تنها در قابل برنامه های عملیاتی و به صورت فرایند مشخص برای ترمیم نقاط ضعف عوامل موثر منطقی خواهد بود.
    البته برخي از عوامل اوليه و ثانويه مذكور را نمي توان به راحتي جدا از هم فرض كرد و در بسياري از موارد همبستگي ويژه اي دارند.
    شاخصهاي ترانزيت موفق به صورت های مختلف تعریف شده است از جمله داشتن سرعت ، كيفيت ، قيمت و امنيت (يعني با محموله ترانزیتی مطابق قوانين بين المللي و ضوابط كنوانسيونهايي كه عضو آن هستيم بايد با آن برخورد شود) اما بهينه سازي اين عوامل نيازمند آن است كه مقدمات مذكور به صورت مطلوب سامان يافته باشند و شرايط اوليه براي تحقق اهداف مذكور مهيا باشد.
    اما مي توان سهم هر يك از اين دو متفاوت باشد.
    براي مثال زماني كه اعلام مي شود كه ايران به دليل موقعيت جغرافيايي برتر خود در منطقه و قرار گرفتن مابين آسياي شرقي، شبه‌قاره هند و اروپا و دسترسي به آبهاي آزاد از امكانات بالقوه و امتياز رقابتي ويژه‌اي برخوردار است و به عنوان يكي از كشورهاي داراي پتانسيل بالا در حمل‌ونقل بين‌المللي شناخته مي‌شود.
    به طوري كه از مجموع سه كريدور ترانزيتي بزرگ دنيا، دو كريدور شمال به جنوب و شرق به غرب از ايران مي‌گذرد. ماهيتا يكي از عوامل اوليه است اما زماني كه قرار است راه سازي در كشور صورت گيرد نمي توان انتظار داشت كه بدون توجه به اين مشخصات ، راه سازي ها نقش تعيين كننده اي در ترانزيت منطقه اي داشته باشد.
    به عبارت ديگر اين موضوع به معناي آن نيست كه افزايش حجم عوامل مثلا مجموع آزادراه ها و يا ناوگان ريلي به صورت مطلق نمي تواند به معناي گامي موثر در توسعه توان ترانزيت كشور باشد و بايد اين گسترش در چارچوب برنامه هاي بلند مدت ترسيم شود.
    براي مثال درحالي كه بر اساس گزارش هاي رسمي بيشترين مقدار كالاهاي ترانزيتي از كشورمان از مبداء امارات متحده عربي و به مقصد تركيه ترانزيت شده اند.
    زماني كه قرار است سيستم ترانزيت كشور توسعه يابد و زيرساختهاي آن فراهم شود لازم است كه به اين نكته توجه شود كه نياز كنوني چيست و برنامه آينده نسبت به شرايط كنوني چه تغييراتي خواهد كرد.
    به نظر می رسد که برروی کاغذ برنامه های جدی برای تقویت توان و رفع مشکلات احتمالی طراحی شده است.
    از یک سو اعلام شده که برای تكمیل حلقه‌های مفقوده حمل و نقل جاده‌ای در چارچوب كریدور ترانزیتی شمال ـ جنوب، تكمیل بزرگراه بندرعباس ـ سیرجان و آزادراه قزوین ـ رشت در دست پیگیری است و این درحالی است که حدود چهار هزار كیلومتر آزادراه و بزرگراه در دست ساخت است كه اولویت با تكمیل شبكه‌های آزادراهی و بزرگراهی كشور با محوریت شمال ـ جنوب و شرق ـ غرب به عنوان شبكه‌های پرترافیك ترانزیتی كشور است.
    درکنارآن قرار است اتصال ریلی ایران به كشور‌های تركیه و آسیای میانه برقرار است كه با تكمیل پروژه‌های ریلی شرق ـ غرب در خطوط آهن كرمان ـ زاهدان، مشهد ـ هراز، خرمشهر ـ بصره، شبكه ریلی كشور به كشور‌های پاكستان، افغانستان و عراق نیز اتصال مستقیم پیدا می‌كند.
    این موضوع زمانی اهمیت خاص خود را نشان می دهد که به این نکته توجه کنیم که ایران دارای حدود هفت هزار كیلومتر خطوط راه‌آهن اصلی برقی و غیربرقی كه خلیج‌فارس و جنوب كشور را از طریق راه‌آهن سراسری به بندر امیرآباد به دریای خزر متصل می‌كند.
    توسعه این زیر ساخت ها می تواند بستر ترانزیت را درکشور فراهم کند اما زمانی این بستر سازی به نتایج مطلوب می رسد که مشکلات کنونی آن نیز رفع شود.
    به عبارت دگیر رفع نیازهای این بخش به طور منطقی نیازمند بررسی شرایط و عوامل تاثیرگذار بر آن است و این بررسی با توجه به گستردگی بخش حمل و نقل بسیار پیچیده است.
    برای مثال در همایشی که برای بررسی سیاست های کلان حمل و نقل برگزار شد مباحثی مثل سهم و اثر صنعت خودرو سازی کشوردرحوزه بنادر – هواپیمایی – کشتیرانی شبکه ریلی در تحقق سیاستهای کلی حوزه حمل و نقل و سیاستهای اصل 44 - تعرفه های گمرکی در حوزه واردات – صادرات و ترانزیت ، سیاستهای تولید خودرو در کشور ، نقش شبکه ریلی – هوایی و دریایی در سیاستهای ابلاغی – سیاستهای کلی حوزه حمل و نقل و صرفه جویی در مصرف سوخت – سهم صنعت هواپیمایی و کشتیرانی در تحقق اهداف سیاستهای ابلاغی – نقش نخبگان دانشگاهی – مسئولین اجرایی و بخش خصوصی در پیشبرد اهداف سیاستهای کلی حوزه حمل و نقل و راههای افزایش ایمنی و بررسی تصادفات و سوانح جاده ای – هوایی و ریلی مورد بررسی قرار گرفت که هر یک می تواند به نوعی شامل چند موضوع متفاوت باشد.

Tuesday, August 19, 2008

کارتی با چند هدف

زمانی که در ماه ها ی نخست سال 1386 بحث سهمیه بندی بنزین در ایران مطرح شد بسیاری بر این باور بودند که این کار فاقد مقدمات اجرایی لازم است و باید برای اجرای آن حداقل تا دی ماه برای عملیاتی شدن این طرح بزرگ به مجریان آن مهلت داده می شد.
این دیدگاه همزمان با بروز مشکلاتی در زمینه صدور کارت ها (اول و المثنی) تقویت شد هرچند متولیان این طرح ، مشکلاتی از این دست را ناشی از بدیع و تازه بودن آن می دانستند و حتی عظمت طرح شاخصی برای توجیه هرگونه مشکلی از این دست بود.
اگرچه بر خلاف آنچه حتی به صورت رسمی مطرح شد این طرح (کارت هوشمند) اولین از نوع خود درجهان نبوده و حتی یک شرکت آمریکایی سالها قبل او در وسعت جغرفیایی گسترده در ایالات متحده آن را اجرا کرده است اما واقعیت آن است که این طرح توانسته تا حدودی میزان مصرف را کنترل کند و یا به عبارت بهتر از رشد آن بکاهد هرچند حتی نمی توان به آمار رسمی اطمینان کرد که این طرح توانسته مصرف روزانه را به سطح نزدیک به 50 میلیون لیتر در روز برساند.
نکته قابل توجه آنکه کارت هوشمند نفت گاز (گازوییل) هم در راه است و به زودی این کارت نیز وارد فاز عملیاتی خواهد شد.
البته شاید کارت هوشمند گازوییل مشکلات اجرای بیشتری را در پیش رو داشته باشد اما به نظر می رسد که دولت قصد دارد که این بازی را تا پایان سال آتی ادامه دهد و پس از آن شاید کمی از شدت این طرح کاسته شود.
اما آیا می توان دلیل مشخصی برای این طرح بیان کرد طرحی که به نظر می رسد بین زحمت اجرای آن و عمر مفیدش تناسب منطقی بر قرار نباشد؟
واقعیت ‌آن است که این طرح از دو منظر قابل تحلیل است که هر یک از دو نگاه می تواند اجرای 3-4 ساله آن را توجیه کند هرچند ممکن است این عمر کمی بیشتر یا کمتر باشد.

نگاه اول:
با این دیدگاه که اطلاعات دقیقی از وضعیت خودروها و حتی نمی توان به صورت مشخص مالکیت خودروها را تعیین کرد (نمونه بارز آن صدور کار سوخت برای برخی مدیران قبل از انقلاب که اکنون فوت کرده اند) و از سوی دیگر و شبکه توزیع سوخت در کشور فاقد نظم و قانون کاربردی مشخص است و این پدیده با توجه به تفاوت قیمت قابل توجه سوخت (بنزین و گازوییل) در ایران نسبت به کشورهای همسایه یکی از موانع مقابله با قاچاق گسترده دانست، می توان دلایل زیر را برای توجیه اجرای طرح کارت سوخت هوشمند مطرح کرد:
الف: شناسایی مالکیت ها و ساختار مالکیتی خودروها
ب: امکان ردیابی خودروها در هر زمان و هر مکان
ج: امکان کنترل حرکت خودروها با مدیریت کارت سوخت
امکان خارج کردن برخی خودروها از شبکه حمل و نقل شاخص ترین حالت خارج کردن خودروهای فرسوده است.


نگاه دوم :
واقعیت دیگر آنکه ایران سالهاست برای انواع سوخت های فسیلی یارانه پرداخت می کند و اوضاع این یارانه به گونه ای نا همگون و فاقد ساختار مناست است که حتی در مورد میزان آن نیز اختلاف نظرهای وحشتناک مشاهده می شود. به گونه که در اظهار نظرهای رسمی به اعدادی از 59 میلیارد دلار تا 110 میلیارد دلار یارنه انرژی در سال بر می خوریم.
در این شرایط واقعی کردن قیمت سوخت ( به مفهوم نزدیک کردن به قیمت های جهانی) می تواند یکی از نتایج مد نظر اجرای کارت هوشمند سوخت بنزین و گازوییل باشد.
شاهد این سیاست تعیین قیمت نفت خام برای پالایشگاه هاست به گونه که پالایشگاه ها دیگر نفت خام را به صورت نیمه رایگان دریافت نکنند. با توجه به اینکه شرط اول واقعی کردن قیمت سوخت حذف یارانه در مراحل مختلف کار است قرار است به صورت رسمی درروزهای آینده قرار است فورمول زیر ابلاغ شود:
قیمت خوراک پالایشگاه های نفت خام = %57Na+%17.2Gas oil +%22.5Ker
بر اساس این فرمول می توان حداکثر تا ده سال قیمت خوراک پالایشگاه ها را تعیین قیمت کرد.
در این شرایط می توان انتظار داشت که دولت با این کارت تلاش کند که قیمت بنزین و گازوییل را به سطح جهانی نزدیک کند.
در این شرایط دولت یک سیاست چند مرحله را دنبال می کند.
الف : سقف مصرف هر خودرو را بسته به شرایط تعیین و اجرا می کند. در این مرحله قیمت سوخت بدون تغییر است
ب: با گذشت زمان و اعلام نیاز بخش های مختلف با توجه به شرایط در کنار سهمیه بندی ، اجازه می دهد که سوخت به قیمت بیش از گذشته ( مثلا 400-600 تومان هر لیتر بنزین ) عرضه شود.
ج : در صورت عدم ایجاد حساسیت نسبت به شرایط بند ب نسبت به تداوم آن اقدام می کند.
د: با کاهش سهمیه ها تلاش کند که طرح یارانه نقدی را با ورود پول به بازی و واریز کردن آن به کارت سوخت خودروها عملیاتی کند.
ح: با حذف تدریجی کارت سوخت قیمت بالای بنزین آزاد را به عنوان یک واقعیت مورد قبول جامعه عملیاتی کند.


نکته مهم در این میان آن است که نباید از این نکته غافل شد که می توان به طور همزمان نتایج هر دو تحلیل را کسب کرد به شرط آنکه دولت تلاش نکند که با تحقق اهداف یک بخش از سایر نتایج بخش دیگر بگذرد.

Sunday, August 10, 2008

خطوطي كه چالش را انتقال مي دهند

اين روزها بازار احدث خطوط لوله گاز يا نفت گرم است و كشورهاي مخلف به دلايل مختلف در پي احداث خطوط جدي و يا مذاكراه براي احداث آن هستند.
اگر از ماجراي احداث خط لوله صلح ( ايران پاكستان هند) بگذريم به موارد زيادي بر خورد مي كنيم كه براساس خواسته ها و اهداف خاص مطرح شده اند.
رويترز گزارش داده كه آژانس بين المللي انرژي به همراه کشورهاي توليد کننده نفت خام حاشيه خليج فارس در حال بررسي احداث يك خط لوله جايگزين ( خليج فارس و تنگه هرمز) براي انتقال نفت اين منطقه هستند.
به ادعاي اين خبرگزاري از آنجا كه احتمال درگيري بين ايران و آمريکا جدي نشده ، همکاري بين کشورهاي حاشيه خليج فارس براي پيدا کردن راه حلي به منظور ايجاد يک مسير صادرات نفت خام بجاي تنگه هرمز، محدود خواهد بود.
البته اين آزانس در مورد هزينه انتقال نفت خليج فارس از مسير خشكي آماري منتشر نكرده و معلوم نيست كه چه توجيهي براي افزايق قابل توجه اين هزينه ها مطرح كرده است.
ماه گذشته امارات عربي متحده هم قراردادي را با شرکت آلماني ILF قراردادي امضا كرد كه خط لوله اي به طور 360 كيلومتر از ميدان نفتي Habashan تا بندر فجيره احداث كند اين خط توان انتقال روزانه يك ميليون و 500 هزار بشكه نفت خام را دارد.
اين درحالي است كه خبرگزاري ها از امضاء قراردادی برای امتداد خط لوله «اودسا – برودی» و انتقال انرژی به اروپا با دور زدن خاک روسیه توسط لهستان و پنج کشور استقلال یافته شوروی پیشین خبر دادند.
از سوي ديگر خبرگزاري ها روز شنبه گزارش دادند كه سران کشورهای ترکمنستان، روسیه و قزاقستان اسناد احداث خط لوله گاز در ساحل دریای خزر را امضا کردند. توافق نامه اي كه آذربايجان نيز اعلام كرده به آن خواهد پيوست. البته اين اعلام نظر بسيار محدود و مشروط بوده است.
اگرچه زمان مورد نياز براي احداث خطوط لوله نفت و گاز بسيار زياد است اما تجربه هايي مثل باكو جيهان نشان داد كه زماني كه اين طرح ها آغاز شود ، چاره اي جز تكميل شدن ندارد و در صورتي كه اصل طرح بر مبناي اقتصادي مناسبي بنا شده باشد اين طرح ها به حيات خود ادامه مي دهند.
در كنار آن واقعيت آن است كه خليج فارس منطقه اي است که بيش از ۷۰ درصد رشد تقاضاي جهاني نفت در آينده از آنجا ناشي مي شود، كه بي ارتباط با حجم ذخاير نفت اين منطقه نيست و به طور منطقي در بازار سالهاي بعد نقش غير قابل اغماضي خواهد داشت.
البته مقدمات اين نقش در حال آماده شدن است به گونه ايكه محمد الحملي وزير نفت امارات متحده عربي و رئيس اوپک گفته است كه اعضاي اوپک در حاشيه خليج فارس تا پايان اين دهه ۲۷۰ ميليارد دلار براي پروژه هاي جديد انرژي سرمايه گذاري خواهند کرد.
اين شرايط به معناي آن است كه نقش خليج فارس دربازار جهاني نفت به مدت كوتاهي محدود نمي شود و عمر چالش هاي امنيتي كنوني در اين مطنقه به طور قطع كمتر از عمر نفت خواهد بود و زماني كه احداث لوله هايي از اين دست مطرح مي شود بيش از‌انكه نفت را به خارج از خليج فارس منتقل كنند ، بحران و چالش را به كشورهاي داراي نفت مي آورند.

يارانه اي انرژي 110 يا 59 ميليارد دلار

در روزهای پایانی سال موضوع یارانه انرژی به بحث داغ محافل خبری مبدل شد جالب آن است که در روزهای نخست نیز این شرایط را شاهد بودیم البته به دلیلی کاملا متفاوت.
در حالی که در ابتدای سال بحث پرداخت یا عدم پرداخت یارانه انرژی ( بخصوص در مورد بنزین ) مطرح بود در روزهای پایانی سال بحث میزان یارانه پرداختی نقل محافل خبری شد.
برای مثال در مهر ماه هم بحث یارانه واردات بنزین و نفت گاز (2.3 میلیارد دلار) مطرح شد .
در آن زمان مديرعامل شركت ملي پخش فرآورده‌هاي نفتي مدعی شد که از ابتداي سال تا آن زمان (23 مهر ماه) 5 ميليارد ليتر بنزين وارد كشور شده كه هزينه‌ 9/2 ميليارد دلاري در برداشته و با ادامه اين روند تا پايان سال 9/2 ميليارد ليتر بنزين با هزينه‌اي معادل 1/1 ميليارد دلار نياز به واردات خواهد بود. در بودجه سال جاري 5/2 ميليارد دلار براي واردات بنزين اختصاص يافته بود كه همه آن هزينه شده است و براي واردات بنزين تا پايان سال نياز به 5/1 ميليارد دلار بودجه است.
البته این موضوعی است که به نظر می رسد "سر جهیزیه " دولت هاست و تفاوتی ندارد که دولت سازندگی را در اولویت خود قرار دهد ، اصلاح طلب خوانده شود یا عدالت را محور کار خود قرار دهد . البته عدالت محوری با نگاه حاکم بر موضوع یارانه در ایران نزدیکی خاصی دارد.
ضمن آنکه مفهوم یارانه نیز از جمله مباحث مورد بحث بین کارشناسان است . اگر بپذیریم که يارانه پرداخت هاي دولت براي حمايت از توليد يا مصرف کالا زير قيمت تمام شده است. با اين تعريف دولت قصد دارد سال آینده 60 هزار ميليارد ریال يارانه بدهد. اما يک نوع يارانة‌ ديگر هم محل نزاع است و آن اينکه مي گويند دولت از ارزان فروشي نفت و گازوئيل و نفت کوره و... عدم النفعي را تحمل می کند که بر این اساس باید قيمت حاملهاي انرژي بايد در حد قيمت خليج فارس افزايش محاسبه و با این فرض یارانه پرداختی میزان درآمد از دست رفته است.

یارانه های تضعیف کننده
"60 هزار ميليارد تومان يارانه، اشكال اساسي اقتصاد ايران " عبارتی بود که گزارش معروف رییس جمهور در آذر ماه سال 1386 مطرح شد.
به گفته وي، يك اشكال اساسي اقتصاد ما اين است كه با يارانه 60 هزار ميليارد تومان يعني 25 درصد توليد ناخالص داخلي كشور را اداره مي‌كنيم يك علت اصلي آسيب‌پذيري ما از تحولات اين نقطه هست. به گفته اقای رییس برنامه هدفمندي يارانه تهيه شده ولي آرام‌آرام حركت مي كنند. بايد برنامه هدفمند كردن يارانه 60 هزار ميليارد توماني كم‌كم جلو برده شود.
رئيس جمهوري اضافه كرد: 300 ميليارد تومان براي يك كالايي مي‌دهيم كه اگر يارانه آن برداشته شود اتفاق خاصي نمي افتد. گروهي هم دهك‌ها را شناسايي مي‌كنند. 4 دهك شناسايي شد كه آثار يارانه بر آنها محاسبه شود. کسانی که سخنرانی دانش جعفری را در دیماه 1383 درهمایشی مربوط به یارانه هاشنیده بودند انتظار داشتند که شاهد کاهش یارانه های غیر مستقیم در زمان تصدی وی در پست وزارت امور اقتصادی و دارایی باشیم.
در آن زمان دانش جعفري که رئيس کميسيون اقتصادی مجلس بود گفته بود که "نقدي کردن يارانه ها به دنبال آن است که، از يک طرف ناکارايي موجود در زمينه هاي توليد کشور و مشاركت بخش خصوصي در اقتصاد را حل کند و از طرف ديگر براي اينکه حلال مشکلات مصرف کننده و اقشار آسيب پذير جامعه باشد، 100 درصدی آن يارانه اي که وجود دارد را به شيوه اي متفاوت به مصرف کننده يا توليد کننده بپردازد."
اما در عمل حرکتی مستقل و جدی در این زمینه مشاهده نشد و شاید به گفته رییس وی حرکت آرام در دستور کار است.
در واقع جدا از مباحث سیاسی عملکرد دولت ها در 20 سال گذشته نشان دهنده آن است که دولت برای حمایت از اقشار کم درآمد، افزایش رفاه عمومی، حمایت از تولیدکنندگان داخلی خود را ملزم به پرداخت یارانه به صورت مستقیم و غیر‎مستقیم می داند.
این نگرانی وجود دارد حذف مستقیم یارانه انرژی را موجب افزایش شدید قیمت کالاها و فشار بر قشر آسیب پذیر جامعه می شود.


یارانه غیر هدفمند
پرداخت یارانههای غیرهدفمند نیز با انتقاد های جدی مواجه است . طبیعی است که یارانه انرژی بخش بزرگی از کل یارانه‎ها را تشکیل می‎دهد نیز مورد توجه قرار گیرند چرا که چگونگی هدفمند کردن یارانه‎های انرژی به روش قیمتی و غیرقیمتی همواره مورد اختلاف اقتصاددانان است.
بسیاری از افراد همچون ميرتاج الديني نماينده تبريز در مخالفت با لايحه بودجه مدعی شدند که 6 هزار ميليارد تومان يارانه كالاهاي اساسي و 42 هزار ميليارد تومان يارانه مستقيم و غيرمستقيم انرژي در بودجه در نظر گرفته شده است و اين تصميم با هدفمند كردن يارنه‌ها در تعارض است.
ایرج ندیمی، نماینده مردم لاهیجان و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نیز مدعی است که با حذف یارانه انرژی انگیزه سرمایه گذاری بخش خصوصی برای تولید انرژی افزایش می یابد. در حال حاضر یارانه انرژی به صورت هدفمند توزیع نمی شود و به افراد مستحق تعلق نمی گیرد و برای حل این معضل باید یارانه به فعالیت های تولیدی اختصاص داده شود و در مورد تخصیص آن به کالاهای مختلف تجدید نظر شود.
دکتر داوودی معاون اول هم موضوع هدفمند کردن یارانه ها در شهریور ماه مطرح کرد ، البته این موضوع جدید نبود
اما سخنان وی در نوع خود بیان کننده تداوم استراتژی گذشته یعنی امیدواری به شرایطی بود که بتوان یارانه ها راهدفمند کرد
پرويز داوودي در مراسم توديع وزيري هامانه اظهار داشت:بخش اعظم موفقيت سياست سهميه‌بندي بنزين در خود صنعت نفت نهفته است كه با پيگيري و رفع مشكلات مردم در استفاده از كارتهاي هوشمند سوخت، افزايش رضايت‌مندي عمومي و هدفمند كردن يارانه‌ها اميدواريم در يك افق چند ساله به جائي برسيم كه سياست سهميه‌بندي كنار گذاشته شود و بدون فشار بر مردم، مصرف بنزين و ديگر حاملهاي انرژي در كشور بهينه شود.
این درحالی است که در مجلس نیز مردان اقتصادی همچون توکلی با اصل هدفمند شدن یارانه ها موافقند اما ظاهرا رسیدن به این هدف کمی محل مشکل است
دکتر توکلی رئيس مرکز پژوهشهای مجلس در دی ماه 1383 در همایشی با موضوع یارانه ،‌ در مورد این که " آيا بايد يارانه بدهيم يا نه؟ و اگر قرار است بدهيم نقدي است يا غير نقدي؟" بعد از بیان اینکه در اقتصاد کلاسيک اساسا يارانه وجود ندارد. اگر هم وجود داشته باشد، براي عدالت خواهي نيست موضوع یارانه ها در ایران را تحت تاثیر مفهومی به نام عدالت خواهی دانست که ، عدالتخواهي چون ديگر تابع علم اقتصاد نيست تبعا تابع ديدگاه فلسفي سياستمداران حاکم بر جامعه خواهد بود، خواه آن سياستمداران اقتصاددان باشند يا نباشند.
توکلی به شدت خواهان پرداخت یارانه به گروه های هدف است و مدعی است که پرداخت يارانه چه مستقيم چه غير مستقيم، چه به صورت نقدي و چه غير نقدي، عقلا و شرعا بايد به اهلش صورت بگيرد. مثل اينکه به غير اهل، زکات يا خمس دهيم. مبري ذمه نمي شويم. از نظر عقلي هم در تمام جهان يارانه مشخص به آدم هاي مشخص و شناسنامه دار مي دهند. همينطوري يارانه پرداخت نمي شود.
سه سال و یک ماه بعد اكبر تركان که عهده دار معاونت برنامه‌ريزي وزير نفت بود مدعی شد توزيع يارانه‌ها در واقع نوعي توزيع زكات به شمار مي‌رود و توزيع زكات نيز بايد با هدف‌گيري گروه‌هاي هدف و نيازمند جامعه صورت گيرد
در روزهای نخست بهمن ماه خبرگزاري فارس با طرح موضوع " قيمت انواع سوخت متناسب با دهك مصرف در دست بررسي است " مدعی شد در حال حاضر جلساتي براي بهينه‌سازي و سامان‌دهي مصرف انرژي كشور در وزارت نفت و دولت برگزار مي‌شود كه به بررسي اين موضوع مي‌پردازند



میزان یارانه انرژی
حکایت میزان یارانه انرژی از جمله مباحثی است که به نظر می رسد که دولت در روزهای نخست سال و زمانی روزنامه ها و منتقدان سرگرم دید و بازدید عید هستند به آن بپردازد و تکلیف خودش را با این پدیده روشن کند.
چرا که در سه ماه پایانی سال بحث میزان یارانه به شدت جامعه را دچار سردرگمی کرد.
در 16 دی ماه 1386 وزير اقتصاد همايش بين‌المللي جهاني شدن، خصوصي سازي، عدالت اقتصادی به اختصاص 50 ميليارد دلار يارانه انرژي اشاره کرد.
البته در روزهای نخست سال دانش جعفري در تحليلي از سياستهاي كلي اصل 44 كه با عنوان "انقلاب اقتصادي و رسالت ما" منتشر شد و این سوال را مطرح کرد که چرا بايد در حالي كه كشور بهاي حدود 40 ميليارد دلار يارانه (يارانه انواع حامل‌هاي انرژي و كالاهاي اساسي) را مي‌پردازد.
فروزنده قائم مقام مركز پژوهشهاي مجلس در اواخر مهر ماه سال 1386با طرح موضوع الگوی مصرف بومی گفت "...با صرف يارانه 30 ميليارد دلاري در اين بخش، هنوز تكليف ميزان مصرف صحيح در بهره گيري از انواع انرژي اعم از آب، برق، حاملهاي سوخت و ... در امر سرمايش و گرمايش مشخص نيست."
علی کردان، قائم مقام وزارت نفت از هزینه 110 میلیارد دلاری یارانه انرژی در سال 1386 خبر داد و این در حالی بود که کمتر از یک ماه قبل احمد داوودی مدیر کل دفتر امور انرژی معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی (سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق) مجموع یارانه بخش انرژی را بسیار کمتر اعلام کرده بود.
داوودی مجموع یارانه ای که برای سال 1386 پیش بینی می شود را برابر با 547.3 هزار میلیارد ریال معادل 58.9 میلیارد دلار ذکر کرد و افزود: برای سال آینده نیز همین رقم پیش بینی شده است.
بهمن ماه مخبر كميسيون تلفيق مجلس در زمان بررسی لایحه بودجه اعلام کرد که سال آينده در بودجه 122هزار ميليارد ريال يارانه حامل‌هاي انرژي اختصاص داده شده است. ظاهرا این مبلغ در واقع همان یارنه ای است که در مباحث حسابداری قابل محاسبه است .
گزارش های بانک جهانی مدعی است که يارانه‌هاي بخش انرژي حدود 15 تا 20 درصد توليد ناخالص داخلي ايران (رقمي در حدود 35 تا 40 ميليارد دلار در سال) را به خود اختصاص مي‌دهد.
معاون برنامه‌ريزي وزير نفت در 26 بهمن ماه در گفت‌وگو با فارس مدعی شد که يارانه‌هاي انرژي در كشور كه حدود 100 ميليارد دلار در سال است و ساماندهي يارانه انرژي كشور در دستور كار و بررسي رئيس جمهور قرار دارد و كميته‌هايي نيز براي توزيع يارانه‌ها در بخش انرژي تشكيل شده است.
نکته جالب آنکه برادران شركا رئيس اسبق سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور در همان زمان در اظهار نظری گفت گفته مي‌شود، يارانه قابل توجهي در حد 40 ميليارد دلار در هر سال به انرژي پرداخت مي‌شود، و دهكهاي بالاي درآمدي سهم بيشتري از آن دارند.
در روزهای نخست سال صندوق بین المللي پول در گزارش اخير خود در باره اقتصاد ايران به بحث يارانه هاي زياد انرژي در ايران به رقم بالاي يارانه ها اشاره کرد و اعلام كل يارانه هاي انرژي بيش از 5/17 درصد توليد ناخالص داخلي ايران را در سال مالي 2005 – 2006 تشكيل داده است . اين در حالي است كه كل يارانه ها بيش از 25 درصد توليد ناخالص داخلي را شامل شده است
در هر صورت به نظر می رسد سخنان داوودی نسبت به سایرین از اعتبار بیشتری برخودار باشد
مدیرکل دفتر امور انرژی معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری با بیان اینکه در مورد یارانه های انرژی همان رویه سال جاری، مطابق بند (ه) ماده واحده لایحه بودجه پیشنهاد شده است، افزود: در سالجاری مابه التفاوت حاملهای انرژی را نسبت به قیمتهای رایج و مصوب از طریق خزانه داری کل کشور با دستگاه های اصلی تامین کننده حاملهای انرژی تامین می کنیم.
به گفته وی، علت ثابت بودن این میزان، کاهش مصرف پیش بینی شده در مورد نفت گاز بوده که ناشی از مدیریت عرضه نفت گاز در سال آتی است اما با افزایش سایر حاملهای انرژی این کاهش خنثی می شود و این قیمتها برابر با متوسط قیمت سالجاری نفت محاسبه شده است.
البته اساسا موضوع یارانه و مفهوم آن در ایران جای بحث جدی دارد و شاید این تفاوت مفهوم باعث تفاوت قابل تامل اعداد باشد.