خطوطي كه چالش را انتقال مي دهند
اين روزها بازار احدث خطوط لوله گاز يا نفت گرم است و كشورهاي مخلف به دلايل مختلف در پي احداث خطوط جدي و يا مذاكراه براي احداث آن هستند.
اگر از ماجراي احداث خط لوله صلح ( ايران پاكستان هند) بگذريم به موارد زيادي بر خورد مي كنيم كه براساس خواسته ها و اهداف خاص مطرح شده اند.
رويترز گزارش داده كه آژانس بين المللي انرژي به همراه کشورهاي توليد کننده نفت خام حاشيه خليج فارس در حال بررسي احداث يك خط لوله جايگزين ( خليج فارس و تنگه هرمز) براي انتقال نفت اين منطقه هستند.
به ادعاي اين خبرگزاري از آنجا كه احتمال درگيري بين ايران و آمريکا جدي نشده ، همکاري بين کشورهاي حاشيه خليج فارس براي پيدا کردن راه حلي به منظور ايجاد يک مسير صادرات نفت خام بجاي تنگه هرمز، محدود خواهد بود.
البته اين آزانس در مورد هزينه انتقال نفت خليج فارس از مسير خشكي آماري منتشر نكرده و معلوم نيست كه چه توجيهي براي افزايق قابل توجه اين هزينه ها مطرح كرده است.
ماه گذشته امارات عربي متحده هم قراردادي را با شرکت آلماني ILF قراردادي امضا كرد كه خط لوله اي به طور 360 كيلومتر از ميدان نفتي Habashan تا بندر فجيره احداث كند اين خط توان انتقال روزانه يك ميليون و 500 هزار بشكه نفت خام را دارد.
اين درحالي است كه خبرگزاري ها از امضاء قراردادی برای امتداد خط لوله «اودسا – برودی» و انتقال انرژی به اروپا با دور زدن خاک روسیه توسط لهستان و پنج کشور استقلال یافته شوروی پیشین خبر دادند.
از سوي ديگر خبرگزاري ها روز شنبه گزارش دادند كه سران کشورهای ترکمنستان، روسیه و قزاقستان اسناد احداث خط لوله گاز در ساحل دریای خزر را امضا کردند. توافق نامه اي كه آذربايجان نيز اعلام كرده به آن خواهد پيوست. البته اين اعلام نظر بسيار محدود و مشروط بوده است.
اگرچه زمان مورد نياز براي احداث خطوط لوله نفت و گاز بسيار زياد است اما تجربه هايي مثل باكو جيهان نشان داد كه زماني كه اين طرح ها آغاز شود ، چاره اي جز تكميل شدن ندارد و در صورتي كه اصل طرح بر مبناي اقتصادي مناسبي بنا شده باشد اين طرح ها به حيات خود ادامه مي دهند.
در كنار آن واقعيت آن است كه خليج فارس منطقه اي است که بيش از ۷۰ درصد رشد تقاضاي جهاني نفت در آينده از آنجا ناشي مي شود، كه بي ارتباط با حجم ذخاير نفت اين منطقه نيست و به طور منطقي در بازار سالهاي بعد نقش غير قابل اغماضي خواهد داشت.
البته مقدمات اين نقش در حال آماده شدن است به گونه ايكه محمد الحملي وزير نفت امارات متحده عربي و رئيس اوپک گفته است كه اعضاي اوپک در حاشيه خليج فارس تا پايان اين دهه ۲۷۰ ميليارد دلار براي پروژه هاي جديد انرژي سرمايه گذاري خواهند کرد.
اين شرايط به معناي آن است كه نقش خليج فارس دربازار جهاني نفت به مدت كوتاهي محدود نمي شود و عمر چالش هاي امنيتي كنوني در اين مطنقه به طور قطع كمتر از عمر نفت خواهد بود و زماني كه احداث لوله هايي از اين دست مطرح مي شود بيش ازانكه نفت را به خارج از خليج فارس منتقل كنند ، بحران و چالش را به كشورهاي داراي نفت مي آورند.
اگر از ماجراي احداث خط لوله صلح ( ايران پاكستان هند) بگذريم به موارد زيادي بر خورد مي كنيم كه براساس خواسته ها و اهداف خاص مطرح شده اند.
رويترز گزارش داده كه آژانس بين المللي انرژي به همراه کشورهاي توليد کننده نفت خام حاشيه خليج فارس در حال بررسي احداث يك خط لوله جايگزين ( خليج فارس و تنگه هرمز) براي انتقال نفت اين منطقه هستند.
به ادعاي اين خبرگزاري از آنجا كه احتمال درگيري بين ايران و آمريکا جدي نشده ، همکاري بين کشورهاي حاشيه خليج فارس براي پيدا کردن راه حلي به منظور ايجاد يک مسير صادرات نفت خام بجاي تنگه هرمز، محدود خواهد بود.
البته اين آزانس در مورد هزينه انتقال نفت خليج فارس از مسير خشكي آماري منتشر نكرده و معلوم نيست كه چه توجيهي براي افزايق قابل توجه اين هزينه ها مطرح كرده است.
ماه گذشته امارات عربي متحده هم قراردادي را با شرکت آلماني ILF قراردادي امضا كرد كه خط لوله اي به طور 360 كيلومتر از ميدان نفتي Habashan تا بندر فجيره احداث كند اين خط توان انتقال روزانه يك ميليون و 500 هزار بشكه نفت خام را دارد.
اين درحالي است كه خبرگزاري ها از امضاء قراردادی برای امتداد خط لوله «اودسا – برودی» و انتقال انرژی به اروپا با دور زدن خاک روسیه توسط لهستان و پنج کشور استقلال یافته شوروی پیشین خبر دادند.
از سوي ديگر خبرگزاري ها روز شنبه گزارش دادند كه سران کشورهای ترکمنستان، روسیه و قزاقستان اسناد احداث خط لوله گاز در ساحل دریای خزر را امضا کردند. توافق نامه اي كه آذربايجان نيز اعلام كرده به آن خواهد پيوست. البته اين اعلام نظر بسيار محدود و مشروط بوده است.
اگرچه زمان مورد نياز براي احداث خطوط لوله نفت و گاز بسيار زياد است اما تجربه هايي مثل باكو جيهان نشان داد كه زماني كه اين طرح ها آغاز شود ، چاره اي جز تكميل شدن ندارد و در صورتي كه اصل طرح بر مبناي اقتصادي مناسبي بنا شده باشد اين طرح ها به حيات خود ادامه مي دهند.
در كنار آن واقعيت آن است كه خليج فارس منطقه اي است که بيش از ۷۰ درصد رشد تقاضاي جهاني نفت در آينده از آنجا ناشي مي شود، كه بي ارتباط با حجم ذخاير نفت اين منطقه نيست و به طور منطقي در بازار سالهاي بعد نقش غير قابل اغماضي خواهد داشت.
البته مقدمات اين نقش در حال آماده شدن است به گونه ايكه محمد الحملي وزير نفت امارات متحده عربي و رئيس اوپک گفته است كه اعضاي اوپک در حاشيه خليج فارس تا پايان اين دهه ۲۷۰ ميليارد دلار براي پروژه هاي جديد انرژي سرمايه گذاري خواهند کرد.
اين شرايط به معناي آن است كه نقش خليج فارس دربازار جهاني نفت به مدت كوتاهي محدود نمي شود و عمر چالش هاي امنيتي كنوني در اين مطنقه به طور قطع كمتر از عمر نفت خواهد بود و زماني كه احداث لوله هايي از اين دست مطرح مي شود بيش ازانكه نفت را به خارج از خليج فارس منتقل كنند ، بحران و چالش را به كشورهاي داراي نفت مي آورند.